وبلاگ آموزشی وتخصصی دیجیتال تبرستان (شمال ایران)

مرجع آنلاین علمی وفرهنگی ایرانیان

وبلاگ آموزشی وتخصصی دیجیتال تبرستان (شمال ایران)

مرجع آنلاین علمی وفرهنگی ایرانیان

فریبا کوثری، از مهمانداری هواپیما تا بازیگری + عکس






گرچه در جوانیاش دوست داشته شغلی آرامتر مثل مهمانداری هواپیما را انتخاب کند اما سرنوشت او را به سمت بازیگری میآورد. بدون برنامهریزی قبلی به این دنیا وارد میشد اما سعی میکند همه توانش را برای موفق شدن در این کار خرج کند. او بازیگر کمحاشیهای است، گرچه تجربه مادری را پشت سر نگذاشتهاست اما توانستهایم چهرهاش را بهعنوان یک مادر موفق در سینما و تلویزیون ایران بپذیریم. به بهانه چهل و پنجمین سالگرد تولدش، نگاهی به زندگی او میاندازیم و از زبان خودش از او درس میگیریم.


آموختن در هر لحظه

او دانش آموخته بازیگری نیست اما میگوید کارش برایش صحنه آموختن بوده. فریبا کوثری قبلا در مصاحبهاش با «سیبسبز» گفته بود: «خوشحالم که با کارگردانهای خوب و بزرگی کار کردهام. مرحوم رسول ملاقلیپور، کمالتبریزی، مرحوم شهریار پارسیپور، جعفری جوزانی، داوود میرباقری، سهیلیزاده، مهدی فخیمزاده، تهمینه میلانی و همینطور بازیگران خوبی که از آنها چیزهای بسیاری آموختم. آن موقع کلاسهای بازیگری که نبود، تازه جنگ تمام شده بود و آموزش بازیگری هم جایگاه مشخصی نداشت. به همین دلیل سعی کردم از استادان بزرگ آن زمان یاد بگیرم. شاید شاگرد خوبی نبودم؛ ولی همه تلاشم را میکردم. من درکنار زندهیاد خسرو شکیبایی، مهدی هاشمی، فرامرز قریبیان، جهانگیرالماسی، مرحوم حمیده خیرآبادی، محمدعلی کشاورز و بزرگان دیگری که هرکدام دنیایی از تجربه بازیگری بودند، درسهای زیادی یاد گرفتم.»

پر کار بودن همیشه خوب نیست!

پارس ناز:فریبا کوثری بازیگر پرکاری نیست و دوست هم ندارد که باشد. میگوید هنوز هم وقتی کار جدیدی به او پیشنهاد میشود، تا چندشب اضطراب دارد و خوب نمیخوابد. میگوید: «تا وقتی که احساس کنم نقش را پیدا کردهام و میتوانم از پس آن بربیایم هم این حالت ادامه دارد. بزرگی درباره بازیگری گفته است: «2چیز اسم بازیگر را ماندگار میکند: یکی انتخاب درست و دیگری زندگی سالم.» شاید به دلیل همین سختگیری درانتخابهاست که خیلی پرکار نیستم. دلم نمیخواهد چندکار را با هم قبول کنم چون حتما کارهای دلچسبی نخواهند شد.»





زندگی بدون حاشیه


خودش هم معتقد است که این حرفه طوری است که به راحتی میتوان در آن درگیر حاشیهها شد اما میگوید:
«سعی میکنم درگیر حاشیه نشوم. به برنامههای زیادی دعوت شدم که از یک جایی به بعد دیدم این برنامهها دارند همهوقت من را میگیرند و دیگر نرفتم. چون دلم میخواهد کنار بازیگری، زندگیای داشته باشم که مال خودم باشد و هرچقدر حاشیه از متن اصلی زندگی یک بازیگر جدا باشد، بازیگر راحتتر است.»

پیدا کردن بهترین راه برای عبور از روزهای سخت

زندگی فریبا کوثری هم مثل تمامی ما فراز و فرودهایی داشته اما او میگوید: «زندگی را خیلی سخت نمیگیرم، به هر حال باید یک جوری زندگی کرد. هر کسی هم برای بهتر زندگی کردن روشی دارد. درست است که خیلی اتفاقها دست من نیست ولی سعی میکنم تعداد حس و حالهای خوبم بیشتر از لحظههای دلگیریام باشد. هروقت هم افسرده میشوم، سر خودم را گرم میکنم؛ کلاس ورزش میروم و به دوستانی که مدتی است ندیدمشان
سر میزنم. اگر فرصتی دست بدهد مسافرت میروم که معمولا هم شمال است و بالاخره زندگی ادامه دارد.»




با تمام انرژی کار کردن

او دوست ندارد که چند کار را با هم قبول کند اما زمانی که کاری را میپذیرد، با تمام وجود برای موفق شدن تلاش میکند و وقت میگذارد. خودش معتقد است: «این انرژی بهدلیل علاقه زیاد به کار است. تا وقتی کاری را دوست نداشته باشی، یک ساعتش را هم نمیتوانی تحمل کنی و هرلحظه کار برایت عذاب است اما اگر علاقه وجود داشته باشد، هر روزش برایت یک ساعت میگذرد. درهرصورت همیشه خودم را متعهد میبینم، آن هم نسبت به یک جمعیت 70-60 میلیونی و علاوه برعلاقهام، این تعهد هم من را سرپا نگه میدارد.»





تک بعدی نبودن

فریبا کوثری فقط یک بازیگر نیست. او یک آشپزحرفهای است و به این کار عشق میورزد. پیش از این از زبان خودش شنیده بودیم: «از اینکه بروم مهمانی و خودم شیرینی درست کنم و ببرم، از اینکه عید باشد و شیرینیهای خانه را با دست خودم پخته باشم، از اینکه مهمان بیاید و از شام گرفته تا شیرینی و دسر را خودم تهیه کرده باشم، لذت میبرم چون کار دست خودم است و حس خوبی به من القا میکند. من با آشپزی به آرامش میرسم. گاهی که عصبانیام و حالم زیاد خوب نیست، آشپزی میکنم چون فکرم را مشغول میکند و به من آرامش میدهد، درعینحال خلاقیت و نوآوری دارد. قالبگیری و تزئین و بستهبندی، همهشان به خلاقیت ربط دارند.»

پذیرفتن واقعیتهای زندگی

او فرزندی ندارد اما رفتار مادرانه را در زندگی با برادر زادههایش تجربه کرده است. خودش معتقد است: «اصلا مهم نیست که هیچوقت مادر نبودهام. یکسری واقعیتها را در زندگی باید پذیرفت. اگر در 18سالگی ازدواج میکردم، الان یک پسر 20 ساله داشتم. مهم این است که اول باید خودم نقش را باور کنم تا مردم هم بتوانند باورش کنند. بعد هم البته فکر نمیکنم در مجموعهای که به نسبت موفق است، فقط یک یا چند بازیگر نقش دارند.2 تا بچه برادر دارم که عاشقانه دوستشان دارم؛ کیمیا 14 ساله و پوریا 11 ساله است که همه زندگی من و در واقع بچههای من هستند چون خیلی برای بزرگشدنشان زحمت کشیدهام و فکر میکنم جزو معدود عمههایی باشم که آنها هم خیلی من را دوست دارند.»